ورشکستگی آبی درکشور، ما را در مسیر بحرانهائی قرار داده که شدت و تبعات آن در صدر مشکلات زیست محیطی است. آنچه برخی آن را «غارت منابع آب»، «تجاوز به طبیعت، آب و خاک»، و «محروم کردن طبیعت از منابع خودش» خواندهاند اکنون با شدت و قدرت هرچه تمامترنه تنها در پی ویرانی محیط زیست کشوراست، بلکه تاثیرنامطلوب آن بر ساختار اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، وفرهنگی و در سطح روابط میان افراد جامعه ازهر جهت قابل لمس است ودر قالب پدیده هائی چون فقر و نابرابری، بیکاری، آسیب های اجتماعی، اعتیاد، طلاق، اعتراض به سیاست های کشور، کاهش امنیت مواد غذائی، مهاجرت و حاشیه نشینی بروز می کند که یکی از تبعات آن در سال های گذشته را می توان در مهاجرت نزدیک به 70 درصد روستانشینان به حاشیه شهرها تنها به دلیل کم آبی یافت.
هرچند بطور خاص، شرایط خاص اقلیمی کشورمان، و بطور عام، تغییرات اقلیمی در سطح جهان را نمی توان در بحران بی آبی کشور بی تاثیر دانست، ولی سوءمدیریت در تخصیص منابع آبی و اولویت بندی های اشتباه در حوزه صنعت، و لابیگیری ها در حوزه صنعت از عوامل اصلی خشکسالی در کشورمان بوده است. در این مسیر دولت و مجلس مجرمین اصلی هستند ولی عزیزان سپاه را نیز نمیتوان بی تاثیر دانست زیرا نافع مشترک سیاستگذاریهای علط نظام بوده اند و پروژهای مختلف را که نهایتا در درازمدت به ضرر منافع ملی بوده، به نام توسعه و سازندگی به دست گرفتند.