به اشتراک بگذارید
سخنان اخیر دکتر ظریف درباره آخرین وضعیت سند همکاریهای 25 ساله ایران و چین و نهایی شدن توافقها، امید تازهای برای گشایش تجارت خارجی کشور ایجاد کرد. چین خریدار نفت ایران است و ما در حوزه صنعتی به همکاریهای چین نیازداریم و در واقع اقتصاد دو کشور مکمل یکدیگر است. در همین حال چین به جایگاه نخست اقتصادی در دنیا نزدیک می شود و از همین روست که توافقهای تجاری و صنعتی میان دو کشور باید با نهایت دقت تدوین شود.
از لحاظ سیاسی اما، سوءتفاهمهای زیادی درباره ارتباط با چین وجود دارد. بسیاری از تحلیلگرانی که چین را در مقابل اروپا و آمریکا قرار میدهند و از لزوم نگاه به شرق (به مثابه قطب مقابل و متضاد غرب) سخن میگویند، یک نوع رویکرد جنگ سردی به اوضاع جهان دارند و از این واقعیت غافلند که چین نیز همچون بسیاری از کشورهای شرق دور، عملا بخشی از جهان سرمایهداری است و برغم تمام تقابلهایی که با اروپا و آمریکا دارد، نهایتا پایبند هنجارهایی است که انتقال شفاف و بهینه سرمایه را در سراسر جهان ممکن میکند. گروهی که به خیال تقابل بنیادین شرق و غرب، به شرق پناه می برند، عملا شعار «نه شرق و نه غربی» را به سیاست «فقط شرقی» تقلیل می دهند، غافل از اینکه تنها با سیاست هم شرقی و هم غربی است که می توانیم تعاملی سازنده و عزتمندان با چین و سایر کشورهای مرکزی و پیرامونی داشته باشیم.
از ابتدا، سند همکاری 25 ساله با چین خوشبینی ها، بدبینیها و واکنشهای بسیاری را به دنبال داشته و این که چگونه مفاد این توافق با هدف گسترش همکاریهای دو جانبه اقتصادی و تجاری قرار است عملی شود و همکاری های فناوری، گردشگری، دانشگاهی، نظامی، دفاعی و اهداف دیگر مانند تعامل بخش خصوصی و مناطق آزاد، و بازنگری در همکاری های اقتصادی چگونه انجام خواهد شد هنوز مورد سئوال است. آنچه به ویژه در فهرست اهداف اصلی این سند قابل تامل است «حمایت از مواضع یکدیگر در مجامع منطقه ای و بین المللی»، و «همکاری در مبارزه با تروریسم» است، و سئوال این جا است که چین چگونه می خواهد با کشوری که از پیوستن به کنوانسیون هائی مانند اف ای تی اف خودداری کرده و با نزدیکترین شرکای تجاری چین (مانند اسرائیل) تقابل امنیتی دارد، ارتباط عمیقتر تجاری و امنیتی برقرار کند؟
به طور کلی، برای چین حفظ حیثیت و اعتبار در مراودات بازرگانی بسیار اهمیت دارد و حمایت این کشور از قراردادهای بین المللی وسیله ای برای دسترسی به بازارهای بزرگ تجاری اروپا و آمریکا است. در همین راستا نیز آرامش و ثبات در منطقه خاورمیانه از منظر فعالیتهای تجاری برای چین از اهمیت ویژه ای برخوردار است، به ویژه در روابط تجاری با عربستان، امارات و اسرائیل. افزون بر همکاری با 18 کشور عربی و بیش از 170 کشور دیگر در پروژه «یک کمربند، یک جاده» و همکاریهای دو جانبه در زمینه نفت، گاز و انرژی، میزان تبادل تجاری چین با اسرائیل نیز بیش از 15 درصد است که رقمی معادل 15 میلیارد دلار را شامل می شود. در حال حاضر، اما عربستان سعودی بزرگترین شریک تجاری چین در خاورمیانه است و رقم تجارت بین دو کشور تنها تا سال 2018 بیش از 61 میلیارد دلار بود، حال آنکه این رقم برای مراودات تجاری ایران و چین کمتر از 20 میلیارد دلار است. چین در حال حاضر با 13 کشور خاورمیانه رابطه اقتصادی فعال دارد و به دنبال اعمال تحریم ها برکشورما، بیشترین نیاز انرژی چین به وسیله عربستان سعودی تامین میشود.
برخی از ناظران معتنقدند تامل چین در نهائی کردن سند همکاریهای 25 ساله با ایران، نشان بارزی از دیپلماسی خارجی این کشور برای ایجاد تعادل در روابط خارجی خود و دقت در جزئیات این روابط برای حفظ دوستی با همه کشورها دارد. در همین راستا است که نباید فراموش کنیم بسیاری از رفتارهای ما در سطح منطقه ای و بین المللی با رویکرد کلی سیاسی چین همخوانی ندارد و رنگ وبوی سیاسی سند همکاری باید برای طرفداران آن، حکم یک هشدار را داشته باشد که چین خواستار کاهش تنشهای منطقهای و رعایت پیمانها و پروتکلهای بین المللی است.