به اشتراک بگذارید
اخیرا سردار فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران گفته است: ایران مجموعاً 19.6 میلیارد دلار هزینه جنگ تحمیلی کرده، ولی مجموع هزینه حضور منطقهای ما طی 14 سال گذشته، بسیار کمتر از هزینه جنگ تحمیلی بوده است. کسی میزان دقیق هزینههای حضور نظامی-امنیتی ایران در منطقهای را نمیداند و برداشت عمومی این است که هزینه هایی که ما برای پیگیری سیاست «عمق استراتژیک» کردهایم بسیار بیشتر از 20 میلیارد دلار است. حشمت الله فلاحت پیشه، نماینده پیشین مجلس گفته بود ایران تنها طی 10 سال حدود 20 تا 30 میلیارد دلار به سوریه کمک کرده است.
حمید زادبوم، معاون وزیر صنعت و معدن و تجارت گفته است بازسازی کشورهایی همچون سوریه «وظیفه شرعی» است و «مصالح ساختمانی مورد نیاز برای بازسازی سوریه از سوی جمهوری اسلامی ایران در حال ارسال است». البته در سالهای اخیر، دفاع از سیاست «عمق استراتژیک» بیشتر جنبه عملگرایانه داشته و براساس منافع امنیتی و اقتصادی توجیه شده و نه تنها بر اساس وظیفه شرعی. در همین راستا، طرح این سوال منطقی است که آیا منافع امنیتی و اقتصادی درازمدت سیاست عمق استراتژیک ارزش فشارهای اقتصادی و انزوای سیاسی ایران را داشته است؟
پیش از اعلام سردار فدوی درباره هزینه حضور نظامی ایران در منطقه که به گفته وی بسیار کمتر از هزینه حدود 20 میلیارد دلاری جنگ 8 ساله با عراق است و در مقابل پیروزی های ایران رقم بزرگی نیست، سال گذشته یک کارشناس تحولات غرب آسیا گفته بود: هزینههای نظامی ایران به طور کامل، یعنی تمام هزینههای نیروهای مسلح (حقوق، تولید سلاح و هزینههای جانبی آن) و هزینههای خارج کشور حدود 16 میلیارد دلار است. مسعود اسداللهی همچنین حضور ایران در عراق و سوریه را مستشاری و با کمترین هزینه و بیشترین دستاورد توصیف کرده بود. این در حالیست که طبق برآوردهای چند سال پیش سازمان ملل، ایران به طورمتوسط سالی 6 میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده است و در سال های 2012 و 2013 میلادی که سوریه تمام منابع درآمدی خود را از دست داده بود، ایران حدود 15 میلیارد دلار به آن کشور کمک مالی کرده بود. حشمت الله فلاحت پیشه، نماینده پیشین مجلس نیز گفته بود ایران تنها طی 10 سال حدود 20 تا 30 میلیارد دلار به سوریه کمک کرده است.
هم زمان با سخنان سردار فدوی، سرلشگر یحیی رحیم صفوی گفت که ایران به هرکشور مسلمان و غیرمسلمان که کمک بخواهند کمک خواهد کرد، اما از آنها پول خواهد گرفت، اما آیا هزینه کمکهای چند میلیونی در سال به یمن سوای ارسال موشک های بالیستیک به آن کشور بازگشتی خواهد داشت؟ آیا معلوم است که چگونه کشوری مانند سوریه که حتی وعده بازسازی زیرساختهای خود را که به ایران داده بود نخواست عملی کند، قادر به پرداخت دین خود به ایران خواهد بود، و افزون بر آن آیا معلوم است که در قبال ارسال محمولههای نفتی به آن کشور که مقدار آن در اوائل سال جاری نزدیک به 7 میلیون بشکه در ماه یا 230 هزار بشکه در روز بود، ایران از سوریه پولی دریافت کرده است یا نه. البته سرلشگر صفوی میگوید با سوریها قراردادی امضا کردیم که در مقابل چیزهائی را می گیریم، و یا هر کمکی به عراقی ها کردیم دلار نقد گرفتیم. آیا این دلارها توانسته دستکم قسمتی از هزینه 16 یا 17 میلیارد دلاری را برای ایران جبران کند؟
به دنبال جنگ ایران و عراق، قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل که عراق را آغازگر جنگ خواند، از آن کشور خواستار پرداخت غرامت جنگی به ایران شد، اما به رغم تاکید حشمتالله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی وقت و نماینده سابق مجلس، پیگیری جدی در این زمینه دنبال نشد. در همان زمان محمود صادقی یکی دیگر از نمایندگان مجلس دهم در توئیتی نوشته بود که ایران تنها به خاطر تنگناهای مردم عراق از دریافت 1100 میلیارد دلار غرامت تعلل کرده که با واکنش شدید یک نماینده پارلمان عراق مواجه شد. به عبارت دیگر، مصلحت نبود که مناسبات با عراق فدای آسایش و رفاه اقتصادی مردم کشورمان شود. این نوع سیاست می تواند توجیه عملگرایانه داشته باشد به شرط آنکه سیاستگذاران، مردم را توجیه کنند که منافع درازمدت اقتصادی و سیاسی اینگونه حاتم بخشیها برای ملت ایران چه خواهد بود؟