به اشتراک بگذارید
مقام های کشورمان اذعان دارند که اکنون ایران در یک جنگ تمام عیار اقتصادی است. رئیس جمهوری به انتقاد از کسانی پرداخته که جنگ اقتصادی را دست کم میگیرند و ایشان حتی هشدار داده که ممکن است در این جنگ شکست بخوریم. سوال اما اینجاست که ملت ایران چه هزینهای برای این رویارویی بینالمللی باید پرداخت کنند و در پایان این جنگ مغلوبه، چه امتیازاتی خواهیم داد؟
ما با رویکرد «نه مذاکره، نه جنگ» تلاش کردیم بدون پرداخت هزینه سیاسی، خطر نظامی علیه کشورمان را خنثی کنیم، ولی در حوزه جنگ اقتصادی، یارکشی موفقی نداشته ایم و با تهدیدهای جدی و حیاتی روبرو هستیم که این امر ضرورت بازنگری در رویکرد نه به مذاکره را ضروری میکند. حتی در زمان جنگ تحمیلی هم ما با دشمن بعثی مذاکره می کردیم و تابو ساختن از مذاکره، تنها به سود کسانی است که از انزوای ایران ارتزاق می کنند.
جنگ کنونی اقتصادی از بهانهگیری در خصوص برنامه اتمی کشور آغاز شد. مهمترین دلیل پیگیری برنامه اتمی برای ما، تولید انرژی پاک و ارزان بود ولی برغم اینکه حدود 60 سال از آغاز برنامه اتمی کشور میگذرد، ما هنوز موفق نشدهایم از انرژی اتمی استفاده اقتصادی بکنیم و بالعکس، کشور و ملت هزینه های سنگینی برای پیگیری برنامه اتمی پرداخت کرده است. اکنون سالهاست که هدف اصلی ایجاد برنامه اتمی در کشورمان عملا فراموش شده و پیگیری این برنامه به یک هدف سیاسی و حیثیتی تبدیل شده است. سوالی که کمتر طرح میشود اینست که آیا پیروزی در جنگ حیثیتی، به شکست در جنگ اقتصادی می ارزیده؟ و آیا کشوری که در جنگ اقتصادی شکست خورده، حرفی برای گفتن در حوزه سیاسی و ایدئولوژیک خواهد داشت؟
از زمانی که محمود احمدی نژاد قطعنامههای شورای امنیت را تنها کاغذ پارهای بی ارزش توصیف کرد، کشور ما درگیر افزایش فشارهای بین المللی بوده و هرچند مقام های کشورمان در تلاشند تاثیر این فشارها را کمرنگ جلوه دهند، ولی عملا این تحریمها، دست به دست فساد و سوءمدیریت های داخلی داده و اقتصاد کشور را از پای درآورده است.
رئیس جمهوری از یک سو میگوید آمریکا نه میتواند مذاکره را بر ما تحمیل کند و نه جنگ را. از سوی دیگر ایشان یادآوری میکند اکنون در جنگ اقتصادی هستیم و ممکن است کسانی هم در این جنگ کشته شوند و ممکن است که در این جنگ شکست بخوریم. البته باید به رئیس جمهوری یادآوری کرد که زمانی که مردم با مشکلات ناشی از تورم سی درصدی و دلار سی هزار تومانی دست و پنجه نرم میکنند، عملا امیدهای کل یک نسل کشته میشود و برخلاف گفته دکتر ظریف، این چیزی نیست که مردم ما، خودشان انتخاب کرده باشند.
دکتر ظریف در سخنرانی که برای شورای امور خارجی آمریکا ایراد کرد، تاکید نمود که ایران 3000 کیلوگرم اورانیم غنی شده دارد و اگر بخواهد، آمادگی تولید 3 بمب اتم را دارد. جدای از صحت و سقم فنی سخنان وزیر امور خارجه کشورمان، آیا اینگونه اظهارنظرها چیزی جز آب در آتش جنگ اقتصادی ریختن نیست؟ آیا دکتر ظریف متوحه است که پیاده نظام این جنگ اقتصادی، مردم عادی هستند که خود هیچ انتخابی برای شرکت در این جنگ نداشته اند؟